غلامرضا سراج علیایی که حالا پنج سالی میشود از دنیا رفته، تمام عمر تیشه دستش بوده و سنگهای صحنوسرای حرم امام رضا (ع) را تراشیده. شروعش از پنج شش سالگی بود. مستمع آزاد مینشست توی دکان سنگتراشی و کار باقی را نگاه میکرد. بعد کمکم شروع کرد به زدن بومغلتون (غلتک) و پایه شمع (پی ساختمان) و هاون و هرکاره. حتی برای مدتی رفت توی کار ساختمانی، اما سال ۴۱ میشود حجّار رسمی آستان قدس؛ پیشهای که حالا دیگر انگار نه مشتاقی دارد و نه استادی.
از همان شب واقعه گوهرشاد که روی پشتبام صحن مشغول خواب تابستانیاش بود تا سالها بعد از بازنشستگی تمام عمرش در حرم گذشت و تراشیدن سنگ: گلدانهای دور حوض صحن گوهرشاد و آزادی، ساعت آفتابی صحن جمهوری، سرستونها و تابلوهای سنگی کتابخانه، پایهها و لگنهای سقاخانه، ایوانها و محراب و سرستون صحن قدس و... بخشی از هنر سنگی اوست اگر حجّاری سنگ مزار مرقد منتسب به حضرت علی (ع) در مزار شریف و چند خردهکار دیگر را نادیده بگیریم.
پسرش، جواد سراج میگوید نزدیکیهای بازنشستگی، آخر سالهای دهه شصت، حجّاری مهمترین سنگ عمرش را به او پیشنهاد میدهند: سنگ مزار حضرت رضا (ع) که حالا توی موزهی حرم نگهداری میشود. خودش توی گفتوگویی ماجرا را اینطور شرح میدهد: «سال٦٩ کار را شروع کردیم. البته قبلش هم با یکی از ناظران خرید آستانه رفته بودیم معدنهای کرمان و یزد و چند تا سنگ آورده بودیم. سنگ یزدی رگهدار درآمد و مجبور شدیم برای پایههای ضریح استفادهاش کنیم.
در آخر یکی از سنگهایی که از کرمان آورده بودیم بهعنوان سنگ مزار حجاری شد.» او دو سال توی کارگاهی در صحن قدس بیاینکه حتی یکبار روی سنگ بنشیند به تراشیدنش مشغول شد و بعد انگار با خیال راحت بازنشسته میشود و در ۹۳ سالگی با سنگ قبر سادهای در خواجه ربیع به خاک سپرده شد.